شیروان نوین- در حالی که در اکثر استانهای کشور چهره های سیاسی طیف برنده در انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری در حال رایزنی برای اخذ امتیاز از دولت هستند و سعی می کنند برجسته ترین های خود را از جمله در استانداری ها و سایر مناصب کلیدی در بدنه دولت بنشانند، در خراسان شمالی اما اوضاع به گونه ای دیگر است.
در واقع باید گفت ما در اینجا یک استان داریم و چند استاندار بلاتکلیف که هر یک از کانالی و مجرایی پیگیر تثبیت موقعیت و اخذ تایید هیات دولت هستند غافل از آنکه اقتضای فعل سیاسی انطباق با دولت مستقر و نیز پایگاه اجتماعی موثر است.
جدای از اینکه چه کسی با چه ظرفیتی استاندار می شود بحث بر سر آن است که روش کار مبهم است و سیاستی یکپارچه متکی بر ظرفیت های استان را از کنشگران سیاسی خراسان شمالی نشان نمیدهد.
آنقدر گفته ایم سیاسی ترین استان کشور که خودمان هم باورمان شده. مگر کدام کنش سیاسی، کدام پدیده سیاسی و کدام کارکرد آشکار و پنهان سیاسی مبتنی بر تفهم سیاسی را داشته ایم که حالا بخواهیم واجد عنوان سیاسی ترین استان کشور باشیم؟ (تاکید مطلب بر عنوان”سیاسی ترین” است و نه سیاسی بودن)
نمونه بارز ناهماهنگی سیاسی، همین بس که همواره از ورای کش و قوس های سیاسی مدعیان در استان، گزینه هایی سر براورده و بر مسند استانداری یا مناصب کلیدی استان تکیه زده اند که هیچ سنخیتی با معیارهای جریانات سیاسی ما نداشته است.
دنبال نقی دویده ایم، تقی استاندار شده است، از اولی قول گرفته ایم دومی مدیرکل شده است…
یا اگر در مواقعی هم گزینه هایی چون پرویزی و حسین نژاد بعنوان استاندار بومی بر مسند نشسته اند، باز هم گزینه مطلوب جریان سیاسی خود نبوده اند، چراکه اصولگرایان به مراتب مقتدر تر از حسین نژاد و اعتدالگرایان فراتر از پرویزی را در چنته داشته اند ولی آنی نشده که خواسته فراگیر جریانات سیاسی استان باشد.
بپذیریم کنش سیاسی سیاستمداران استان تا زمانی که برخاسته از یک خواسته عمومی و مبتنی بر پایگاه اجتماعی پیرامون اشخاص، دغدغه ها، توانمندی ها و نیازهای استان نباشد هرچند هم که قوی باشد و گزینه خود را بر مسند بنشاند باز هم گرهی از مشکلات استان باز نخواهد کرد.
۲۰ مهر ۰۳