سیل شیروان، سیلابی که هشدارها را شست و برد؛ بحران در مدیریت بحران
مدیریت بحران در ساده ترین حالت باید بر ۴ اصل اساسی؛ تشخیص بحران، برنامهریزی، واکنش سریع، بازیابی یا بهبود اوضاع استوار باشد.
اما آنچه در در خصوص بحرانهای طبیعی در شهرستان شیروان طی چند سال اخیر شاهد آن بوده ایم حاکی از نقص این زنجیره عوامل جهت مدیریت بحران است به نحوی که می توان گفت مدیریت بحران، خود بحرانی دیگر است.
عدم تشخیص همه جوانب بحران را باید مهمترین چالش مدیریت بحران دانست. مدیریتی که نتوانست تشخیص دهد حجم بارشها و آثار زیان بار آن را و یا اگر تشخیص داد نتوانست درست و بجا آن را به جامعه هدف منتقل سازد.
حجم سیل و سیلاب های راه افتاده در روستاهای بخش سرحد شیروان چنان سهمگین است که هرگز در قالب یک هشدار خلاصه و مختصر نمی گنجد و جا داشت با برنامه ریزی درست به گونه ای کار شود که گره دست به دندان نیفتد.
امروز اهالی سرحد شیروان شاهد سیلی زنجیره ای در روستاهای خود بودند چنانکه به قول خاقانی: دراز آهنگ و پیچان… روستاها را در مسیرش یکی پس از دیگری درنوردید و حجم انبوهی از وحشت همه هشدارها را شست و با خود برد.
در همین خصوص باید گفت فرار مردم از سیل یا دستور تخلیه روستای گرفتار در سیلاب، آن هم در حالی که کسی عمق فاجعه را جدی نگرفته است فقط یک دلیل می تواند داشته باشد؛ “بحران موجود به اندازه کافی جدی گرفته نشده است و اطلاع رسانی منسجم و هدفمند برای حفاظت از اهالی صورت نگرفته است.
به عبارتی بسنده کردن به یک هشدار عمومی هرچند اشاره وار، نافی مسئولیت هیچ مدیری در حوزه بحران نبوده و می طلبد مسئولین استان با ورود به بحران مدیریت مانع تکرار چنین مسائلی شوند.